افکار من

اینها که می نویسم فکر باور منه

sharethis آیکون های اشتراک گذاری مطلب

 پزشکان معتقدند حتی کوچک ترین تغییر غیر عادی در کف دست، ناخن ها و انگشت ها می تواند نشانه ای از یک مشکل بهداشتی مهم باشد. دستان ما در واقع شاخص میزان سلامتی مان هستند و حتی کوچکترین تغییرات ظاهری در آنها می تواند علامت یک مشکل پزشکی جدی تر در جای دیگری از بدنمان باشد.

متخصصان انگلیسی در این تحقیق به تشریح چند مورد از مهم ترین تغییرات دست ها که می توانند نشان دهنده بیماری باشند پرداخته اند.

 


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:سلامتی,پزشکی,دست,ناخن,انگشت,کف دست,قرمزی,خشکی پوست,بهداشت,علام بیماری,ساعت 16:36 توسط وحید| |

sharethis آیکون های اشتراک گذاری مطلب

 آورده اند که در بیابان کرمان جماعتی از دزدان در پشت تپه ای جمع شده و خود را مخفی نموده، بمحض اینکه سیاهی کاروانی و نشانه عبور قافله ای را می دیدند ناگهان از پشت تپه بر سرآنان می تاختند و مال و نقدینه آنان را به غارت می برند و هرگاه که سلطان به آن ناحیه برای گرفتن ایشان لشگری می فرستاد، از محل اختفای خود می گریختند و دور می شدند و پس از رفتن دوباره در مکان اول مستقر گشته و باز به غارت و چپاول کالای تجار و اموال رهگذران می پرداختند.

سلطان که از تعقیب و دستگیری آنان عاجز شده بود حیله اندیشید، دستور داد مقداری زهر خطرناک از خزانه بیرون آوردند و فرمود قریب یک خروار سیب ممتاز و مرغوب از اصفهان بیاورند و به مأمورین مورد اطمینان خود سفارش کرد با سیخهای نازک خیلی ظریف سیبها را زهر آلود کنند بطرویکه از ظاهر سیب هیچ خراش و علامتی مشاهده نشود.

تمام آن یک خروار سیب شاداب و درشت دقیقاً سمی و زهر آلود گردید و به همراهی کاروانی که ناگزیر بودند از آن ناحیه بگذرند سیب ها را فرستاد.

 


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:داستان کوتاه,پند,اندرز,سیب,دزد,اصفهان,کرمان,سلطان,کاروان,زهر,قافله,ساعت 15:37 توسط وحید| |

sharethis آیکون های اشتراک گذاری مطلب

 دانلود فونت

حتماً برای شما هم پیش آمده که به یک فونت فارسی مناسب برای کاری نیاز داشته باشید ولی یک مرجع برای دریافت فونت نداشته باشید.

خوب سایت font.ir یک مرجع خوب برای دریافت فونت های فارسی هست. شما می توانید با رفتن به سایت font.ir سبک فونت ها را مشاهده کنید و برحسب نیاز یک یا همه آنها را دانلود کنید. این سایت خیلی سبکه و به همین دلیل سریع بارگذاری میشه.

آدرس این سایت www.font.ir میباشد.

 

نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:معرفی سایت,فونت,فونت فارسی,دانلود,فونت فارسی+دانلود,font,font,ir,ساعت 15:23 توسط وحید| |

sharethis آیکون های اشتراک گذاری مطلب

 خوب امروز اول مهر بود و روز اول مدرسه. پس بذارید براتون بگم که تو روز اول مدرسه چه اتفاقی افتاد.

همون اول که از خونه اومدم بیرون تا برم مدرسه تو کوچه و خیابون ها غوغایی بود. دختر و پسرهای ابتدایی، راهنمایی و دبیرستانی داشتن به مدرسه میرفتن. کوچیکترها اکثراً با پدر و مادراشون، بزرگترها هم بعضی تنها و بعضی دیگر با پدر و مادر.

بعضی از بچه ها مثل آدم دست پدر مادرشون رو گرفته بودن و به مدرسه میرفتن؛ بعضی هم که فکر میکردن بزرگ شدن و براشون افت داره با پدر مادر به مدرسه برن سعی میکردن یه جوری وسط راه پدر مادرشون رو دو در کنن و تنهایی برن مدرسه.

تو راه یه صنحه جالب هم دیدم. یه پدر که تو راه مدرسه داشت از پسرش جدول ضرب می پرسید. بنده خدا پسره روز اول مدرسه ش اینه خدا به داد خرداد و امتحاناتش برسه.

مدرسه ما هم کلی شلوغ پلوغ بود. پدر مادرها، بچه ها، مسئولین. بعد از کلی الافی تو حیاط بالاخره زنگ خورد و یک گوسفندی رو وسط راه سر بریدن و ما رو از زیر قرآن رد کردن. 

رفتیم سر صف ایستادیم. یه کمی صحبت کردن. قاری هم که اومد قرآن بخونه جون ما رو به لب رسوند. نزدیک به یه ربع نیم ساعت قرآن خوند( که التبه اسم سوره اش رو نمی دونم ) اون که تموم شد دلش نیومد میکروفون رو ول کنه بلافاصله بودن نفس گرفتن رفت سراغ سوره قدر و اون را هم خوند.

روز اول مدرسه ما دو تا مهمان ویژه هم داشت. شهردار منطقه و رئیس کلانتری. اون ها دیر اومدن و زود زنگ رو زدن و رفتم که به خاطر اینکه زیاد حرف نزدن من ازشون تشکر می کنم.

خلاصه میگن روزهای اول مدرسه ها تق و لقه، راسته. امروز ما چهار زنگ معلم نداشتیم. زنگ سوم من به معلم تربیتی کمک کردم تا نمازخونه را برای نماز آماده کنیم بعدش هم خودم برگشتم خونه و زنگ چهار خودم رو تو حیاط الاف نکردم.

اینم خاطره روز اول مدرسه من.

نوشته شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب:خاطرات مدرسه,روز اول,افتتاح مدارس,مدرسه,دوران مدرسه,اولین روز,ساعت 17:4 توسط وحید| |

sharethis آیکون های اشتراک گذاری مطلب

  دوست دختر موجودی زنده وبسیار زیبا که با مشخصه های زیر شناسایی آن به راحتی امکان پذیر است
- مانتو جین کوتاه و تنگ
- شلوار از این کوتاها!!!
- سایه چشم بنفش (که با رنگ جیغشان ست باشد)
- ابروی تراشیده و تاتو شده
- لنز زیبایی آبی یا سبز
- زلف طلایی مش شده !!!

هر جا از اینا دیدید بدانید دوست دختر و ناموس کسی است ! پس چشمتان را درویش نموده و رد شوید تا زنگ نزده به دوست پسرش و او نیز بیاید شکمتان را سفره نماید !!!

این موجودات دوست داشتنی غالباً کنار خیابان ها ، در کافی شاپ ها و پارک ها به وفور یافت می شوند .

برای به دست آوردندوست دختر به موارد زیر نیاز دارید:

- یک عدد کاغذa4

- یک عدد خودکار

طرز تهیه : ابتدا خودکار را برمیداریم و یک عدد ۵ خیلی بزرگ روی کاغذ می رسمیم (یعنی رسم میکنیم ) سپس کاغذ را 180 درجه سانتیگراد میچرخانیم تا نوک ۵ به طرف پایین باشدسپس یک پاره خط اوریب روی این ۵ نگون بخت مادر مرده ی واژگون شده میکشیم و روی نوک بالایی پاره خط یک عدد هشت کوچک میکشیم که مثلاً تیره ! سپس زیر آن مینویسیم :

بخدا تو تنها عشق منی (فقط مواظب باشد خدا نزند توی کمرتان)

حالا کار شما کامل شده آن را با یک شاخه گل صورتی تقدیم یکی از آن موجودات کنید . به احتمال زیاد اینی که کشیدید تاثیر به سزایی در تحریک احساسات و عواطف جنس لطیف دارد البته احتمال های دیگری نیز وجود دارد مانند:


- در آوردن لنگه کفش توسط جنس لطیف

- جویده شدن خرخره ی شما توسط جنس لطیف

- زنگ زدن به 110 توسط او

- جیغ زدن

- نثارکردن به روزترین فحش های خواهر مادری و...

این دیگر با شانس شما رابطه ی مستقیم دارد

این موجود زیبا بسیار احساسی بوده

پس از بدست اوردن او بسار باید مواظبش بود تاخدای نکرده احساساتش جریحه دار نشودسعی کنید باملایمت زیاد با او رفتارکرده تا عشق را تجربه کنید.

نوشته شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب:دوست دختر,دختربازی,زیدی,جنس لطیف,عشق,آموزش دختر بازی,فحش,110,لنگه کفش,شاخه گل,احساسات,ساعت 15:50 توسط وحید| |

sharethis آیکون های اشتراک گذاری مطلب

 بدون شک برای همه ما پیش آمده بخواهیم یک انگشتر طلا یا نقره که به هر دلیلی سیاه شده را تمیز کنیم ولی نمی دانیم چطور باید این کار را کرد. خوب اگر شما این مشکل را دارید مطلب زیر را بخوانید.

تمیزکردن طلا:

تمیز کردن طلا

می توانید تمام جواهرات خود را داخل ظرف آب ریخته مقداری آب و پودر لباسشویی و یا مایع ظرفشویی داخل آن ریخته به مدت چند دقیقه روی اجاق گذاشته تا بجوشد، جواهرات شما مانند روز اول می شود.

 

تمیزکردن نقره:

تمیز کردن نقره

اگر انگشتر نقره شما به هر دلیلی مثلاً مجاورت با مایع سفید کننده (وایتکس) سیاه شده ناراحت نباشید، آن را مدتی داخل آب نمک غلیظ بیندازید سپس چند دقیقه آن را روی فرش که پُرزدار است محکم بکشید، می بینید که مثل اول سفید می شود.

پاورقی: من انگشتر نقره ام را به این روش تمیز کردم و جواب گرفتم ولی راجع به طلا، تا به حال امتحان نکردم.

نوشته شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب:طلا,نقره,سفید کردن نقره,تمیز کردن طلا,جواهرات,روش سفید کردن نقره,انگشتر نقره,انگشتر طلا,ساعت 15:21 توسط وحید| |

sharethis آیکون های اشتراک گذاری مطلب

 گویند در روزگار قدیم عابدی بود بسیار مومن و خدا پرست. روزی بر این عابد خبر دادند: که هی ریش پشمکی چه نشسته ای که در پشت کوه جمعی از خلق که در آفرینش با گوساله مو نمیزنند به گردی درخت جمع شده، آن را می پرستند. به این حالت 

پس عابد چون این سخن بشنید، اول سرخ شد و بد بخار کرد. بعد با عصبانیت فریاد زد: غلط کردن بی پدر مادرها، گوساله ها کارشون به جایی رسیده درخت میپرستند. پدر بووووووووق ها. مادر بوووووووووق ها. اون تبر من رو بدید برم خداشون رو از بیخ و بن بکنم.

پس تبر بر دوش گذاشت و راه پشت کوه را در پیش گرفت.

پس قدری که جلو رفت صدای بشنید. خوب نگاه کرد شیطان را در آن بیابان دید.  

شیطان گفت: کجا عابد ریش پشمکی؟!

عابد گفت: به پشت کوه می رم تا به کوری چشم تو نسناس آن درختی را که ملت گوساله می پرستند از بیخ و بن برکنم.

شیطان گفت: نه بابا. بفرما ! مگه اینکه از رو جنازه من رد بشی.

ریش پشمکی گفت: با کمال میل رد میشم. بعد لباس ها رو کندند و شروع کردن به کشتی گرفتن تا اینکه عابد شیطان را از رو برداشت و به زیر برد. و شیطان را له کرد. به این شکل 

پس شیطان از در حیله و نیرنگ وارد شد.

ادامه داستان را حتماً بخونید خیلی آموزنده هست....


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:حکمت,داستان,شیطان,عابد,دعوا,دوپینگ,بت پرستی,ساعت 18:25 توسط وحید| |

sharethis آیکون های اشتراک گذاری مطلب

 در زمان ملانصرالدین یکی از قضات بدون گرفتن رشوه کار کسی را انجام نمی داد و مرتب به خاطر پول، حق و ناحق میکرد.

از قضا روزی کار ملا به این قاضی افتاد و خواست که سندی را برایش تصدیق کند. امّا هرچه رفت و آمد نتیجه ای نگرفت تا اینکه یک روز ظرف عسلی برداشت و خدمت قاضی رفت و قاضی چون چشمش به هدیه افتاد سند را تصدیق کرد و به دست ملا سپرد.

صبح روز بعد وقتی قاضی خواست صبحانه نان و عسل با کره بخورد دید سر کوزه دوبند انگشت عسل است و باقی خاک است.

قاضی از گول خوردن خود عصبانی شد و نوکرش را به منزل ملا فرستاد و گفت هر جور که شده سند را پس بگیر.

ملا وقتی نوکر قاضی را دید پرسید موضوع  چیست؟

نوکر قاضی گفت: گویا در سند اشتباهی شده، حضرت قاضی فرمودند که آن را پس دهید تا اصلاح شود.

ملا گفت: خدمت قاضی سلام رسانده و عرض کنید، اگر اشتباهی شده در کوزه عسل است نه در سند.

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:حکایت,ملا نصرالدین,قاضی,روشوه,عسل,سند,حق و ناحق,ساعت 12:48 توسط وحید| |

sharethis آیکون های اشتراک گذاری مطلب

 لوگوی رزبلاگ

رزبلاگ سرویس وبلاگدهی که به گفته خود سازندگان آن متفاوت ترین سیستم سایت ساز است. بیاید نگاهی به امکانات رزبلاگ بی اندازیم.

اختصاص دادن زیر دامنه به وبلاگ نویسان با آدرس های rzb.ir , rozblog.com و R98.ir.

رزبلاگ داری 6 ادیتور می باشد که در بخش تنظیمات می توانید آنها را انتخاب کنید. همچنین دارای نسخه مخصوص موبایل می باشد. رزبلاگ دارای قالب های پیش فرض یک ستونه و دوستونه هست و اکثراً قالب های آن با قالب سایت ها مشترک است که از دیگر مزیت های آن است.

به ادامه مطلب مراجعه کنید.........


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:رزبلاگ,سرویس های وبلاگدهی,معایب,مزایا,ساعت 12:2 توسط وحید| |

sharethis آیکون های اشتراک گذاری مطلب

 اگر گناهی از تو سر زد، در پی آن، کارنیکی انجام بده تا آن را جبران کند. حضرت محمد(ص)

آنچه مردم را دانشمند می کند، مطالبی که می خوانند نیست، بلکه چیزهایی است که یاد می گیرند. امام علی(ع)

باید مثال هایی که انسان را از مرگ به هراس می اندازد به دور انداخت. افلاطون

مردم را در غیب همان گوی که در روی توانی گفت. خواجه عبدالله انصاری

اگر پیری نبود، نه کودکی مفهومی داشت و نه جوانی. مهاتما گاندی

باقی سخنان را در ادامه مطلب بخوانید...


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:سخن بزرگان,جمله های زیبا,تامل,سخنان قصار,پند,نصیحت,ساعت 11:39 توسط وحید| |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد


Power By: LoxBlog.Com